سبا کوچولوی مامان

ساخت وبلاگ
امسال عید با تمام برکات خوب خداوند داره روز شمار پایانی خودش را طی می کنه ... به خاطر کار مامان و بابا مجبور شدیم هفته دوم رو به سرچشمه برگردیم و روزای خوبی رو اینجا کنار همدیگه - من و ساینا - داشته باشیم... صبح ها تا دیر وقت بخوابیم ... مامان بیاد و نهار بخوریم و ظهرها هم هر بازی که دوست داریم با ه سبا کوچولوی مامان...ادامه مطلب
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1396 ساعت: 1:11

از آنجایی که ساینا عاشق ویتامین سی هست و تو هم عاشق تقلید از ساینا....تو ماشین میگی منم "ویتامین نیست " میخوام

سبا کوچولوی مامان...
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:31

امروز با هم برای گرفتن غذا به کانتین اداره رفتیم ... تو راه مرتب می گفتی برای من از اون آبمیوه هایی که نی جدا دارند بگیر، متاسفانه کانتین هم نداشت...موقع خروج بهم میگی اصلا اداره تون بهت ادب یاد نداده ، هر چی من میگم تو گوش نمی کنیتعجبتعجب

سبا کوچولوی مامان...
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:31

دو هفته پیش آبجی ساینا یه عصر چهارشنبه تب کرد و کمی دونه های آبله مرغون روی بدنش ظاهر شد و خوشبختانه خیلی آسون این بیماری را پشت سر گذاشت، از دیشب هم به نظر میاد که قراره این هفته آخر سال منتظر دونه های آبله مرغون تو باشم و چند روزی به مرخصی اجباری برمچشمک

سبا کوچولوی مامان...
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:31

بیماری آبله مرغان را به راحتی پشت سر گذاشتی و فقط هر از گاهی که یه دونه جدید در یه نقطه از بدنت کشف می کنی، میگی :ببین مامان آبله مرغون گرفتم ... فکر کنم تو موهای سرت بیشتر از بدنت دونه ریخته. کلاس زبان انگلیسی را شروع کردی... زبان را دوست داری و خیلی خوب برنامه کودک های انگلیسی را می فهمی...بلز هم سبا کوچولوی مامان...ادامه مطلب
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:31

سبا کوچولوی مامان...
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 13:31

دیروز که ناخودآگاه ذهنم درگیر مسابقه ساینا بود برای مسابقات تیمی لیگ شطرنج کرمان ... و از آنجایی که این مسابقات در پارک تو خیابون خورشید برگزار میشه و مثل دفعات قبلی تابستون که اینجا می آمدیم و تو هم کلی بازی می کردی...بیقرار بازی کردن بودی و منم نگران مسابقه دادن خواهری... بهت گفتم سبا بازی کن تا بعدش بریم ببینیم ساینا تو مسابقه چیکار کرده ؟ سبا سرده بیا بریم تو سالن مسابقات کنار ساینا.... در جوابم گفتی:چرا همش میگی ساینا ساینا!!!!! دختر کوچولوی من ...ببخش مامانت را که اینروزا ساینا ورد کلامم شده سبا کوچولوی مامان...ادامه مطلب
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 35 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 12:42

مسابقات جام نوجوانان تهران فرصتی برات پیش آورد که به آرزوت برسی و ان هم مسافرت با مامان بزرگ به بهترین جایی که تو همیشه آرزوشو داشتی و بیقرار خاله محبوبه بودی...بله قشم ...از هوای سرد این روزای سرچشمه  فرار کردن ورفتن به جایی که هم محبوبت آنجاست و هم هوا خوبه و دلچسب و تو می تونستی بدون غرغرهای من لباس های راحت بپوشی و با فراغ بال با مامان بزرگ ودایی کوچیکه وزن دایی دوست داشتنی به هر جایی برید...5 روز ماندید و بعد از کلی گشت وگذار و خرید برگشتید یکروز آخر ساینا خیلی بی تابی دوری از تو را داشت و دلتنگت شده بود . سبا کوچولوی مامان...ادامه مطلب
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 17 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 12:42

دعا کردیم و خداوند درهای رحمتش را بر رویمان گشود...خدایا شکرت که با همه ناسپاسیهای ما ، باز هم ما را فراموش نمی کنی بعد از کلی بازی کردن تو حیاط خونه خودمون ، سوار ماشین شدیم و به خونه دوستم رفتیم و کلی باهاشون بازی کردیم رهاجون و روشاجون از همبازیهای هم سن وسال من و سایناجون هستن و در پایان رفتن به مدرسه و مهد کودک در یک صبح سرد برفی و یخبندان لذت بخشه سبا کوچولوی مامان...ادامه مطلب
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 12 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 12:42

هر از گاهی لبهای کوچولو و گرمتو روی صورتم احساس می کنم و چقدر دلپذیر است این بوسه های غیرمنتظره....

و هرگاه احساست لبریز گردد بوسه های تو بر روی بازوانم ، پاهایم و لباسهایم من را عاشقترین میکند

سبا کوچولوی مامان...
ما را در سایت سبا کوچولوی مامان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0saba2013f بازدید : 19 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 12:42